مدلهای تجاری شرکتهای سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی CVC
امروزه سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یکی از پرطرفدارترین روشهای تأمین مالی در سراسر جهان است. اما هر استارتاپ باید به دنبال سرمایه گذاری باشد که تطابق بیشتری با نیازهای خود داشته باشد. سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی میتواند از سرمایه گذاریهای موردی و گاه و بیگاه تا یک صندوق مالی مجزا از شرکت اصلی تنوع داشته باشد. شرکتها پیش از اقدام برای جذب سرمایه باید بدانند کدام نوع از سرمایه گذاریهای خطر پذیر شرکتی مناسبتر است. در ادامه به بررسی 5 مدل تجاری CVC، مزایا و معایب هر کدام میپردازیم.
-
سرمایه گذاری مستقیم موردی:
xاغلب شرکتها، سرمایه گذاری خطر پذیر را با این مدل آغاز میکنند.این مدل تجاری معمولاً سرمایه گذاریهای محدود و موردی در استارتاپها را در بر میگیرد. شرکتها درمورد این نوع سرمایه گذاری همانند قراردادهای ادغام و مالکیت (M&A) تصمیمگیری میکنند.
اغلب این نوع سرمایه گذاری با یک شتابدهنده یا مرکز رشد شرکتی ترکیب میشود. بسیاری از شرکتها سرمایه گذاری خود را با این روش آغاز میکنند و در نهایت، هزینه بسیار بالایی را صرف راهحلی ساختارنیافته، بینظم و غیرحرفهای میکنند. نباید فراموش کرد که سرمایه گذاری خطر پذیر با ادغام و مالکیت تفاوت دارد.
نمونههای مطرح:
- شرکت Abbott که در استارتاپ دیابت Bigfoot Biomedical سرمایه گذاری کرده است.
- شرکت آلمانی تولیدکننده قطعات خودرو Mahle در استارتاپ بازرسی خودکار Inspekto سرمایه گذاری میکند.
مزایا:
- اولین گام شرکتها برای آغاز سرمایه گذاری خطر پذیر است.
- شرکتها میتوانند استارتاپهای تابعه خود را بهتر بشناسند و بهتر در بازار ایفای نقش کنند.
- این روش سرمایه گذاری میتواند اولین گام برای کنترل سهام یک استارتاپ باشد.
معایب:
- روشی فرصتطلبانه است، مبنای مشخصی ندارد و ممکن است در نهایت به مجموعهای از داراییهای نامرتبط منجر شود.
- سرمایه گذاری اغلب در مراحل اولیه استارتاپ صورت میگیرد که ریسک بالایی دارد. در این مدل، مهمترین مسئله زمانبندی است. گزینه ایدهآل در این نوع سرمایه گذاری، استارتاپی است که از اثبات مفهوم برخوردار و ساختار سازمانی آن به اندازهای که بتواند با یک سازمان بزرگ همکاری کند شکل گرفته باشد.
- قراردادهای محدود سرمایه گذاری خطر پذیر تجربهای پرریسک برای سازمان است.
- برخی شرکتها از این روش به عنوان پوششی برای ادغام و مالکیت استفاده میکنند که ممکن است به سرمایه گذاریهای اشتباه منجر شود. آنها به جای توجه به فناوریهای پیشرو به نوآوریهای جزئی مرتبط به حوزه کسبوکار خود تمرکز میکنند.
- سازمانها معمولاً به سرمایه گذاریهای جزئی علاقمند نیستند. سرمایه گذاران شرکتی بیتجربه به دنبال کسب سهام بیشتر (تا 25 درصد) هستند. زیرا برای فرار از ریسک، از ایجاد یک پورتفوی وسیع خودداری میکنند. در عوض به دنبال سهام استارتاپهایی هستند که ریسک کمتری داشته باشند.
2سرمایه گذاری مستقیم چندگانه:
این مدل تجاری، بیشتر موردعلاقه شرکتهایی است که تصمیم گرفتهاند با سرمایه گذاریهای متعدد ولی همچنان فرصتطلبانه در استارتاپها، از تیم تحقیق و توسعه خود حمایت کنند. این روش معمولاً ساختارمندتر از روش سرمایه گذاری موردی است و ممکن است منابع داخلی یا خارجی ویژهای به آن اختصاص یافته باشد. این سرمایه گذاریها اغلب توسط دپارتمان تحقیق و توسعه (R&D) برای پشتیبانی از پیشرفتهای جزئی انجام میشود.
نمونههای مطرح:
-
-
- شرکت Plastic Omnium (سرمایه گذاری در Taktotek)
- شرکت R&G در استارتاپهایی مانند Terracycle سرمایه گذاری کرده است اما معمولاً در صورت سودده بودن شرکتها آنها را تحت مالکیت میگیرد.
-
مزایا:
-
-
- سازمانها با استفاده از این مدل میتوانند تجربه زیادی را در سرمایه گذاری خطر پذیر کسب کنند.
-
معایب:
-
-
- ممکن است به استارتاپهایی که حوزه کاری مشابه به شرکت اصلی دارند سوگیری بیشتری داشته باشد. در این صورت سایر فرصتها برای ایجاد تنوع و تحول نادیده گرفته میشود.
- تعهدی برای سرمایه گذاری بلندمدت وجود ندارد.
- در شرایطی که قراردادها به صورت موردی بسته شوند، ایجاد جریان باکیفیتی از قراردادها دشوار خواهد بود.
-
3. پورتفو (سبد سرمایه گذاری)
سبد سرمایه گذاری، سرمایه گذاری مستقیم چندگانه را یک مرحله جلوتر میبرد. در این نوع از سرمایه گذاری، بر اساس یک استراتژی سرمایه گذاری مشخص، شرکتها خود را موظف میکنند که در هر سال 2 الی 5 قرارداد سرمایه گذاری بلندمدت ثبت کنند.
این موارد ممکن است به ساختار سازمانی شرکت ضمیمه و یا به عنوان یک نهاد حقوقی مجزا ثبت شوند. این مدل تجاری به دلیل اهداف و تعهدات سرمایهای بلندپروازانه، نیازمند بهرهمندی از یک تیم داخلی واجد شرایط، منابع خارجی یا یک شرکت ارائهدهنده خدمات سرمایه گذاری خطر پذیر باشد تا بتواند از منابع شرکت به بهترین شکل استفاده کند.
نمونههای مطرح:
-
- شرکت Leaps by Bayer در استارتاپهای حوزه سلامت، کشاورزی و علوم طبیعی سرمایه گذاری میکند. شعار سرمایه گذاری این شرکت حل 10 چالش اصلی پیش روی انسانها (مانند بیماریهای منتقله با حشرات، سرطان و کاهش تأثیرات محیطی کشاورزی) است. استارتاپهای Century Therapeutics و Huma از مهمترین این سرمایه گذاریها هستند.
- شرکت سرمایه گذاری خطر پذیر Fluxunit تابعه شرکت Osram که در زمینه تولید لامپهای الکتریکی فعالیت میکند.
- شعبه سرمایه گذاری خطر پذیر شرکت آلمانی Vogel در تعدادی از استارتاپهای نوپا سرمایه گذاری کرده است.
- سبد سرمایه گذاری شرکت Roche Venture Fund شامل تعداد زیادی سرمایه گذاری در استارتاپهای نوپای حوزه سلامت است که برخی از آنان کاملاً تحت مالکیت این شرکت قرار گرفتهاند.
- شرکت Berliner Volksbank Ventures که تابع Redstone است.
مزایا:
- تعهد سرمایه گذاری بلندمدت است و اهداف استراتژیک و مالی شفاف هستند.
- تیم داخلی یا خارجی مشخصی به کار سرمایه گذاری اختصاص داده میشود.
- سازمان میتواند به عنوان یک سرمایه گذاری CVC شهرت و برند خود را ارتقا دهد.
- در صورت لزوم میتواند حجم سرمایه گذاری را کاهش دهد.
- ساختار مدیریتی و فرایند سرمایه گذاری شفافی تعریف میشود.
معایب:
- اگر ساختار این مدل به صورت باز، طراحی شود (Evergreen Funds)، وابسته به تداوم در سرمایه گذاری خواهد بود. این باعث میشود مدیرانی که این مدل سرمایه گذاری را اجرا میکنند، از ریسک پذیری کمتری برخوردار باشند. در مدل سرمایه گذاری بسته (Closed Funds) نهاد مستقلی فرایند سرمایه گذاری را اجرا میکند.
- این ویژگی جذب نیروی CVC متخصص را دشوارتر میکند.
- به دلیل کمبود برونسپاری یافتن قراردادها و متنوع بودن آنها، تیم سرمایه گذاری ممکن است در پیدا کردن قراردادهای باکیفیت با مشکل مواجه شود.
4- سرمایه گذاری شراکت با مسئولیت محدود (LP)
سازمانها میتوانند در قالب شراکت با مسئولیت محدود (Limited Partnership) در صندوقهای VC (سایر VCها) سرمایه گذاری کنند. این مدل به آنان اجازه میدهد که بدون نیاز به قبول مسئولیتهای اجرایی و مدیریتی استارتاپها به اکوسیستم دیجیتال دسترسی داشته باشند.
نمونههای مطرح:
- شرکت سرمایه گذاری Henkel Tech Ventures
- LanXess
- Nestle
- Daimler
مزایا:
- دسترسی راحت و سریع به اکوسیستم دیجیتال و جریان قراردادها.
- روش مفیدی برای دستیابی به بازارهای جدید و ارتباط آنها با اکوسیستم اصلی شرکت مادر است.
- دشوارترین وظایف را صندوق سرمایه گذاری خطر پذیر انجام میدهد. این سرمایه گذاری غیرمستقیم هزینه و ریسک تیم مدیریتی شرکت اصلی را کاهش میدهد.
- سازمان با این روش میتواند در بازارهای دورتر از حوزه تخصصی خود نیز سرمایه گذاری کند.
معاب:
- سازمان در استراتژی سرمایه گذاری صندوق موردنظر نقشی ندارد.
- محدودیت در تبادل دانش و شناخت ناکافی اکوسیستم کسبوکارهای سرمایه گذاری شده.
- وجود فرصتهای یادگیری کمتر در زمینه سرمایه گذاری خطر پذیر.
- احتمال بروز تعارض منافع میان سازمان و شرکای سرمایه گذار وجود دارد.
- تعهد سرمایه گذاری بلندمدت و در حدود 8 الی 10 سال است.
5- سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی فعال یا مسئولیت محدود به صورت موردی (Single GP/LP CVC)
نوعی صندوق سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی است که از ساختار یک VC تخصصی برخوردار است و شامل یک کمیته سرمایه گذاری مستقل میشود. در فرایند تصمیم گیری این مدل سرمایه گذاری، سازمان اصلی فاقد حق وتو است.
نمونههای مطرح:
-
- شرکت M Ventures (تابعه شرکت Merck) در مجموعه متنوعی از استارتاپها از Akili (درمان توسط بازیهای ویدئویی) گرفته تا Simulate (تولیدکننده مواد غذایی گیاهی جایگزین) سرمایه گذاری کرده است.
- NVF
- شرکت MA Ventures (تابعه شرکت Redstone)
- شرکت Swiss Health Ventures (تابعه شرکت Redstone)
- HV
مزایا:
- تخصیص کارآمد سرمایه و مدیریت حرفهای
- تیم سرمایه گذاری در انتخاب مدلهای کسبوکاری که ممکن است با شرکت اصلی در تعارض باشند، از آزادی عمل بیشتری برخوردار است. در نتیجه این نوع سرمایه گذاری ممکن است شرکت اصلی مسیر حرفهای خود را کاملاً دگرگون کند.
- سازمان میتواند با همکاری بیشتر با استارتاپهای پورتفولیو به سودی بیش از سرمایه بازگشتی دست پیدا کند.
- سازمان میتواند بدون نادیده گرفتن اهداف استراتژیک بر سودآوری مالی تمرکز بیشتری داشته باشد.
- سبد سرمایه گذاری خطر پذیر به جای آن که هزینهای برای دپارتمان تحقیق و توسعه تلقی شود، به عنوان دارایی اجرایی شناخته میشود.
معایب:
- حجم قابل توجه سرمایه گذاری برای سازمان.
- استعدادیابی، توسعه تیم سرمایه گذاری و ارتباط با اکوسیستم دیجیتال ممکن است زمانبر باشند.
- همچنان ممکن است میان سازمان و مدیر صندوق سرمایه گذاری تعارض منافع ایجاد شود.
- وجود محدودیت در وضع قراردادهای مسئولیت محدود با سازمانها یا موسسات مالی خارج از شرکت در این مدل نیز وجود دارد.
- در مدل مسئولیت محدود موردی نیز ممکن است مجموعه انتخابی پراکنده باشند.
- قابلیت ادغام و تملیک کاهش پیدا میکند. معمولاً شرکتهای سبد سرمایه گذاری تملیک نمیشوند.
به نقل از شنبه مگ
